سحورا اثباتی

تولد لاوان بود. از چند روز قبل قرار گذاشته بودیم که حتماً یه دور همی داشته باشیم. از صبح همه برای برنامه شب هیجان داشتیم ولی انقدر سرمون شلوغ بود که فرصت نکردیم بهش فکر کنیم. تا ساعت ۶ کارکردیم، خیلی زیاد. همه بچه‌ها هم بودن. ساعت ۶ و خورده‌ای بود که سهیل پیشنهاد داد که دیگه کار رو تعطیل کنیم وبریم به تولد برسیم. راه افتادیم. رفتیم سمت فشم. یه رستوران رو انتخاب کردیم و رفتیم تو. بازهم سهیل با پیشنهادات خلاقانش هممون رو غافلگیر کرد. حالا این دفعه پیشنهادش این بود که برای روز تولد لاوان یه فیلم بسازیم. سه‌پایه و دوربین علم شد و کلی سروصدا و خنده و شوخی. خلاصه کل رستوران رو گذاشته بودیم رو سرمون…

دیگه کلی کاردارم و نمی‌تونم بقیشو تعریف کنم. شاید بچه‌های دیگه هم بخوان داستان رو از طرف خودشون تعریف کنن. خلاصه که دیگه خیلی خوش گذشت و بعد از مدت‌ها کار زیاد، دورهم جمع شدیم و حرف کار نبود.

راستی اینم یادم رفت بگم. همه باهم شمع روی کیک رو فوت کردیم. مطمئنم هممون وقتی داشتیم شمع رو فوت می‌کردیم یه آرزو برای کانون کوچیکمون داشتیم. ولی بزرگ‌ترین آرزومون این بود که تک تکمون، با لاوان بزرگ بشیم و سالهای پر کار و شلوغی دورهم داشته باشیم.

سهیل ترکان

وقتی توی کلی شلوغی کار گم میشی و حتی نمی‌فهمی که زمان چه جوری گذشته بهترین حس اینه که می‌بینی یه تیم داری که انگیزشون حتی از تو بیشتره، در اون حالته که نمیدونی باید خوشحال باشی یا شرمنده، خوشحال باشی که انقدر تونستی تیم خوبی دورهم جمع کنی و آدم‌هایی که به تو اعتماد کردن و دارن آینده کاری‌شان رو با تو میسازن. خلاصه این حس شب تولد لاوان برای من بود، حسی که امیدوارم سال‌ها بتونیم ببینمش و انگیزه لاوانیا باشه.

امیدوارم همین‌طور که لاوان یک سال بزرگ‌تر شد همه ما هم یک سال باتجربه‌تر شده باشیم و بدونیم که ما کار نمی‌کنیم که پول در بیاریم، کار می‌کنیم چون قسمتی از زندگی و شخصیتمون روداریم می‌سازیم و باید لذت ببریم و شادی کنیم. برای همه ما بهترین ساعت‌ها و روزهای زندگیمون در لاوان داره شکل میگیره و خوب بودن این روزها خیلی ارزش داره.

امیدوارم خیلی احساسیش نکرده باشم که به نظر شعار و حرف کلیشه‌ای بیاد.
به امید سال‌های شادتر و موفق‌تر.
# بشادی

8th-lavan-anniversary

آیدا خوش وقت

فروردین امسال بود که به لاوان آمدم. سحورا اثباتی و سعید ناظم زاده اولین کسانی بودند که با آن‌ها آشنا شدم. یک تیم منضبط و درعین‌حال صمیمی. استرس زیادی داشتم از اینکه شاید موردقبول واقع نشوم، شاید خیلی به من سخت بگیرند و یا اینکه مجبور باشم هرروز کارهای تکراری و سطحی انجام دهم. اما سحورا و سعید خیلی راحت مرا پذیرفتند و با رفتار دوستانه‌شان به من نشان دادند که اینجا خبری از ساختار سلسله‌ مراتبی نیست. شوخی‌های خنده‌دارشان باهم، صحبت‌های اطمینان‌بخش سعید، آهنگ‌های درخواستی با سحورا (!) و کمک‌های بی‌دریغش به من، تشویق‌های دلگرم‌کننده‌ی سعید وقتی‌که من به کار خودم مطمئن نبودم، لبخندهای مهربان سحورا که شخصیت قوی و جنگنده‌اش پشت آن پنهان است، همه و همه باعث شد که من پس از مدتی کوتاه خودم را عضوی از لاوان بدانم. حالا یک میز کوچک در کنار آن‌ها دارم و دوستان خوبی که کار کردن را لذت‌بخش می‌کنند.

کم‌کم با بقیه اعضای تیم آشنا شدم؛ صبا که نمونه‌ی یک دختر مستقل و با برنامه‌ریزی است، آرمیتا که نماینده‌ی نسل دهه هفتادی‌هاست و شیطان‌ترین عضو گروه، آنیتای دوست‌داشتنی که هرروز چیزهای تازه‌ای از دنیای تکنولوژی را با ما به اشتراک می‌گذارد، سهیل قدری که همکار مجازی‌مان است، شیرین عضو تازه‌نفس گروه و آقای دکتر ترکان، مدیر جوان و توانمندی که همه‌ی ما را گرد هم آورده تا لاوان بهتر از همیشه پیشرفت کند.

دیروز لاوان ۸ ساله شد. لاوانی که برای من در کنار این افراد معنا می‌شود. لاوانی که مثل معنی‌اش دوست‌داشتنی است و پر از خاطره‌های خوب. خاطره‌ای که جوانی‌ام را در آن سپری می‌کنم و از آن لذت می‌برم.

۱۲۰ ساله شوی لاوان 😉

8th-lavan-anniversary

شیرین صباحی

من به‌عنوان عضو جدید لاوان باید بگم واقعا” مطمئنم که به‌عنوان اولین تجربه کاری برای من به‌یادماندنی ترین تجربه میشه.همکاری توی یه گروه جوان و پر انرژی که درعین‌حال که حرفه‌ای‌اند، خیلی صمیمی و مهربونند، باعث میشه آدم خیلی چیزها ازشون یاد بگیره و زمان خیلی خوبی رو در کنارشون بگذرونه و بیشتر از همه‌چیز یهت انگیزه می ده.خوشحالم که تونستم توی هشتمین سالگرد تولد لاوان کنارشون باشم و آینده لاوان رو یه آینده بی نظیر میبنم.

مهران فره راز

لاوان هشت ساله ی ما ، الان بزرگ و بالغ شده . تیمی یکپارچه و شاداب با اهدافی بزرگ ، که روز به روز با تجربه تر می شه
لاوان یعنی انگیزه ، لاوان یعنی به روز بودن ، لاوان یعنی جایی برای کار های بزرگ .
تبلیغات و مارکتینگ تخصص ما است ، ولی تمام فعالیت ما نیست !!!

سهیل قدری

برای موفقیت توی کار اولین چیزی که مهم هست حقوق نیست، پوزیشن هم نیست، میز خوشگل و دکور آنچنانی هم نیست. درسته فقط انگیزه است!

وقتی میخوای کارکنی بهتر هست که فکر کنی توی یک تیم هستی! حتی چیزی بیشتر از تیم، شاید یه خانواده.

وقتی تیم تو میشن خانواده تو اونوقت هستش که انگیزه پیدا می‌کنی که موفقیت رو باهم تقسیم کنی، همه باهم ماشین‌رو هول بدین، همه باهم از نشستن دور میز و کیک خوردن و جشن تولد گرفتن لذت ببری.

وقتی یه خانواده باشی اصلاً کادو دادن روز تولد مهم نیست، بهترین کادو همون شادی و خنده‌ای هست که دور میز تجربه می‌کنی، همون انگیزه است که از تک‌تک صحنه‌ها برات خاطره می سازه.

اگر می خوای توی کار موفق باشی، اگر می خوای همیشه لبخند بزنی، اگر می خوای جزوی از یک خانواده باشی، باید تیمت رو درست انتخاب کنی، بهتره بگم باید لاوانی باشی اون هم #بشادی

صبا محمدی

خیلی‌ حس خوبیه که ببینی‌ تک‌تک آدمایی که این‌همه ساعات زندگیتو داری باهاشون میگذرونی کلی‌ انگیزه‌ و انرژی مثبت دارن به تیم که هر کدوم اینقدر خودشونو سهیم میدونن. البته که ما هم مثل بقیه همکارای شرکتای دیگییم: هممون استعداد‌ و ضعفهای خودمونو داریم، روزای خوب‌ و بد داریم، اخلاقای خوب‌ و بد داریم- خود من از همه بدتر ولی‌ نکته اینه که هممون آخر روز هرکاری تو توانمون هست رو داریم انجام میدیم که این ‌تیم جواب بده‌ و ما در کنار کانون هر روز موفق تر باشیم چون اعتقاد داریم که کانون اتفاق افتاد برای همه ما.

آرمیتا معروفی

خیلی نمی دونم که استعدادم بود یا شانس اما هیچ حسی بهتر از این نیست که یه تیم که قبولشون داری و کارشون رو دوست داری بهت فرصت بدن که توهم عضوی از اونها باشی و کمک کنی که اون مجموعه بزرگ و بزرگ‌تر بشه.

یه جا نوشتیم مهم ترین چیز توی اینده ی کاری شما رئیستون (رئیس هاتون) و همکارهایی هستن که شمارو کمک می کنن تا هرروز باانگیزه بیاین سر کار و فرصت کارهایی که به نظرتون غیرممکن می آد رو هرروز بهتون بدن و نگران نتیجه بد نباشند. آدم‌هایی خاص که لاوان رو از یک شخصیت حقوقی به حقیقی تبدیل کردن.
من آینده‌ی لاوان رو آینده‌ی خودم هم می دونم. همگی بابت یک سالی که گذشت خسته نباشید.

8th-lavan-anniversary

آنیتا معروفی

آدم‌های کمی شانس اینو دارن که در زمان مناسب در موقعیت مناسبی قرار بگیرن و از کارشون نهایت لذت رو ببرن، لاوان این امکان رو به من داد وحالا من کنار تیمی هستم که قبل از اینکه مدیر و همکارم باشن دوستای خیلی خوبی برام هستن..

من با شماها معنی واقعی کار گروهی رو فهمیدم ،اینکه که کار نشد نداره و فقط کافیه بخوایم ! راستی اینهمه انرژی از کجا میاد؟

فقط میدونم این روزهای شلوغی که داره میگذره آینده‌ی همه‌ی مارو میسازه، من که به روشن بودنش و موفقیت‌های کوچیکو بزرگمون ایمان دارم…

هشتمین سال رو دورهم جشن گرفتیم و از ته دل خندیدیم…شادیمون پایدار

 

 

سعید ناظم زاده

همزمان با تولد لاوان، تقریباً یک سال از پیوستن من به تیم لاوان میگذره.گاهی بعضی تصمیمات سرنوشت آدم‌رو عوض میکنه. سال گذشته تقریباً در اردیبهشت‌ماه بود که بعد از چند جلسه صحبت با بچه‌های تیم لاوان باید یک تصمیم مهم در مورد آینده کاریم می‌گرفتم، ازیک‌طرف تجربه چندساله‌ام در بخش تبلیغات بود،از طرف دیگه دغدغه آینده مالی کاری و راستش در بخش مالی پیشنهادی که از طرف بهم شد با چیزی که در نظر داشتم خیلی متفاوت بود،اما انگیزه تیم و فرصت پیشرفتی که در این تیم برای خودم دیدم باعث شد که پیوستن به لاوان رو انتخاب کنم.حالا یک سال از اون تصمیم گذشته و وقتی به این ‌یک سال نگاه می بینم شاید هنوز با ایده آل‌های مالی و کاری که برای خودم دارم فاصله داشته باشم ولی مطمئنم یکی از بهترین تصمیمات زندگیم روگرفتم،تصمیمی که مطمئناً آینده من روی اون به‌پیش خواهد رفت.

رشد لاوان در این یک سال، ازنظر حجم کار، مشتری‌ها، اعضای تیم و…. این اطمینان رو به من میده تا به خودم بابت این تصمیم افتخار کنم، و از تمام بچه‌های تیم و البته خدا ممنون باشم.

جمله پایانی اینکه از قالب‌های موجود بیرون بیاید،کار رو در پول درآوردن صرف نبینید و تصمیمات جسورانه بگیرید.جسارت ممکنه کار رو سخت کنه ولی نتیجه بسیار بهتری داره.برای من که جواب داد.